داستان فیلم در یک دهکده‌ی کوچک در شمال فرانسه جریان دارد. این دهکده‌ی به ظاهر آرام، به میدان نبردی برای جنگ های پنهانی میان شوالیه‌های فضایی تبدیل می‌شود. در این نبرد پنهان، بیگانگانی که به شکل انسان درآمده‌اند، با یکدیگر مبارزه می‌کنند و سرنوشت این دهکده و ساکنانش به این نبرد گره خورده است.

داستان فیلم درباره "اونودا" که به عنوان یک کماندو آموزش دیده و در طی جنگ جهانی دوم ماموریت داشت که جزیره لوبانگ در فیلیپین را حفظ کند و مانع از ورود دشمن به آنجا شود. به اونودا گفته شده بود که هرگز نباید تسلیم شود، اما ...

"کلارا" و "دیگو" تحت راهنمایی یک روانپزشک، تصمیم می‌گیرند تا یک مرکز توانبخشی را به یک رستوران تبدیل کنند. اما این کار به زودی همه اطرافیان آن‌ها را نیز درگیر کرده و ...

مکس و دوستانش به طور ناگهانی به سال 1939 ایتالیا سفر می کنند و سعی می کنند برادر گمشده مکس را پیدا کنند که در زمان موسولینی ناپدید شده است و ...

فیلم داستان ظهور و سقوط امپراتوری سه برادر از ناپل و کاست‌های آن‌ها با نام تجاری "اری" که موسیقی پاپ را به جوانان ایتالیایی دهه 1980 آورد و ...

این سریال داستان رومولوس و برادر دوقلوی او رموس، در قرن هشتم پیش از میلاد همانطور که از چشم سه نفر دیده می شود که با مرگ ، تنهایی و خشونت آمیخته شده است و ....

آلیس و توماسو سال ها با هم بوده اند. وقتی دوستان خود را به شام ​​دعوت می کنند، همه فکر می کنند که اعلام می کنند که ازدواج می کنند. در عوض، آنها در حال جدا شدن هستند.

فیلم داستان "اوسو" مردی که داوطلبانه بر یک دلتا نظارت می کند. وقتی گروهی از شکارچیان غیرقانونی به آنجا می‌رسند، او سعی می‌کند صلح را حفظ کند، اما جرایم جنایتکارانه باند الیا و دشمنی ساکنان او را مجبور می‌کند با ترسناک‌ترین روح گذشته‌اش روبرو شود و ...

فیلم خواب عمیق از آینده روایت می‌کند. آینده‌ای که در آن هیچ زندانی وجود ندارد و محکومین دوران حبس خود را در خوابی عمیق سپری می‌کنند. حال دیوید دامیانی، روانشناس زندان، با یکی از محکومان به خواب عمیق رو به رو می‌شود که هرگز توان کنترل و مهار او را ندارد و ...

تارانتو یک شهر ارواح است که هیچکس جرات ورود به آن را ندارد. فقیرترین ها برای بقا می جنگند، در حالی که باندها برای قلمرو رقابت می کنند. دو یتیم سیزده ساله که با هم بزرگ شده اند، آرزوی پیوستن به یکی از باندها را دارند و ...

سالویو می‌خواهد پیتزافروشی‌اش را که از نظر اقتصادی متزلزل است نجات دهد. لیلو می خواهد مزرعه خانوادگی خود را نجات دهد. این دو برادر وقتی پدرشان فوت می کند باید با هم متحد شوند و ...

آدمکشی که از دست کارفرمای سابقش فراری شده، در روستای دورافتاده ای پنهان می شود و در آنجا اتفاقاتی برایش می افتد که ذات واقعی وجدانش را محک می زند و ...

فیلم داستان تعدادی دانشمند ایتالیایی که در یک شرکت تولید مواد دارویی فعالیت دارند. آنها به تکنولوژی تولید ماده ای دارویی دست پیدا می کنند که هنوز در ایتالیا ممنوع است. آنها دستگیر شده و به زندان فرستاده می شوند. در زندان بعد از 3 سال در می یابند که شخصی قصد دارد با استفاده از ماده تولیدی آنها نوعی گاز خردل تولید کند و اقدام به حمله تروریستی به افراد غیر نظامی استفاده کند. آنها در زندان با تشکیل یک تیم نقشه فرار و مقابله با مرد خبیث را می کشند و ...

فیلم داستان یک شیمیدان که به تازگی از دانشگاه اخراج شده است. او برای بدست آوردن مخارج زندگی اش به همراه همکار سابق خود تصمیم به تولید مواد مخدر میگیرند، ولی ...

یک مهندس آرمان خواه جزیره خود را در سواحل ایتالیا بنا می‌کند و آن را یک کشور اعلام می‌کند و توجه جهانیان را به خود جلب می‌کند. وقتی دولت ایتالیا وی را دشمن اعلام می‌کند، ارزش‌ها آزمایش می‌شوند، اکنون برای تغییر باید خطرات را از بین برد و …

فیلم داستان یک روزنامه‌نگار مشهور است که شغلی پرمشغله و یک زندگی جادویی دارد، اما پس از یک تصادف رانندگی عجیب زندگی‌اش دگرگون می شود و ...

فیلم داستان زوجی که پس از ده سال زندگی متاهلی، اکنون در بحرانی کامل و در فکر طلاق هستند. اما در پی یک آزمایش علمی ناموفق، ناگهان یکدیگر را در بدن دیگری پیدا می کنند و ...

فیلم داستان یک کهنه سرباز جنگ تنها و منزوی به ‌نام "لئونیدا ریوا" را روایت می‌کند ، ریوا زمانی کاپیتان نیروهای ویژه ارتش بود ، اما اکنون زندگی و کارش او را از خانواده‌اش دور کرده است. پسر بزرگ او به‌نام ماتیا هرگز پدرش را دوست نداشته ، این درحالی است که دخترش ترزا او را بی قید و شرط دوست دارد. با این حال یک اتفاق غم‌انگیز لئونیدا را مجبور می‌کند به چیزی تبدیل شود که فکر می‌کرد مدت‌ها پیش در گذشته آن را مدفون کرده بود و…

داستان فیلم درباره کریستین یک بازیکن فوتبال بسیار با استعداد و غیرقابل پیش بینی است که ....

سزار یکی از شهرهای لاتین دستور داد فرزندان خواهرزاده اش، یعنی رموس و رمولوس را به رودخانهٔ تیبر افکنند. زیرا از این می ترسید که این دو چون بزرگ شوند، وی را از تخت به زیر آورند. کودکان در نقطهٔ کم آبی از رودخانه فروافتادند و ماده گرگی آن‌ها را نجات داد. گرگ با شیر خود ایشان را سیر می‌کرد تا زنده بمانند. سپس چوپانی آن دو کودک را یافت و به خانه بُرد و بزرگشان نمود. برادران که بزرگ شدند، هر دو رویای ایجاد بزرگترین تمدنی که بشر به خود دیده را داشتند اما به جان یکدیگر افتادند و...